:. کودک سرا - فروشگاه اینترنتی محصولات کودک 66761186 .: بارداری,
نی نی,
نوزاد,
كودك,
والدین,
كودكان,
سیسمونی نوزاد,
تربیت نوزاد,
اسباب بازی,
پوشک,
دی وی دی ,
سی دی,
بیبی انیشتین,
کودک متفکر,
سی دی آموزشی کودکان,
آموزش زبان کودکان,
فروشگاه اینترنتی ,
انیشتین كوچولو ,
خرید اینترنتی,
نسخه اورجینال,
آموزش زبان انگلیسی به کودکان,
موسیقی کودکان,
کوچولو ,
بچه ,
سیسمونی نوزاد,
دانلود رایگان ,
ارزانترین قیمت,
سرگرمی ,
بسته آموزشی,
خرید در منزل,
کودک شما میتواند بخواند,
قصه های ایرانی ,
کتاب داستان,
دانلود قصه,
مجموعه بريني بي بي,
مجيك اینگیليش ,
وبلاگ,
فروشگاه نی نی,
بازی کودکان,
تربیت کودکان,
روانشناسی کودک,
شعرکودک ,
آگهی,
خرید بی بی انیشتین ,
بی بی انیشتین فارسی
طاووس مغرور باز هم با ناز و كرشمه در حاليكه پرهايش را باز كرده بود وارد جنگل شد. آقا خرسه را ديد ، اما به او سلام نكرد . خانم خرگوشه را ديد، رويش را از او برگرداند . سنجاب كوچولو را ديد ، به او اخم كرد . طاووس مغرور خيال مي كرد كه چون پرهاي زيبايي دارد پس بهترين و زيباترين حيوان جنگل است و بايد تمام حيوانات جنگل را به او احترام بگذارند . در يك شب سرد پاييزي آسمان برق شديدي زد و درختي كه كنار خانه طاووس مغرور بود ، آتش گرفت و پرهاي زيباي طاووس مغرور نيز در آتش سوخت. صبح آن روز وقتي طاووس مغرور از خواب بيدار شد ديد كه تمام پرهايش سوخته اند و حتي پرهاي روي سرش هم از دست رفته اند و او مانده است و يك جفت پاي زشت . طاووس مغرور نمي دانست با چه رويي وارد جنگل شود ، او كه تا به حال اين همه به پرهاي زيبايش مي باليد حالا آنها را از دست داده بود و فكر مي كرد كه حتماً حيوانات جنگل با ديدن بدن بدون پر او شروع به خنديدن خواهند كرد . آن روز طاووس مغرور وارد جنگل نشد ، غافل از اين كه كلاغ فضول خبر سوختن پرهاي طاووس را به همه حيوانات جنگل داده بود . بعد از ظهر آن روز طاووس مغرور در حاليكه كنار رودخانه نشسته بود و از ناراحتي گريه مي كرد ناگهان حيوانات جنگل را ديد كه همه به ديدن او آمده اند و براي او لباسي از برگ و گل درختان آورده اند تا او كمتر غصه بخورد . طاووس با ديدن حيوانات بسيار خوشحال شد و از رفتار گذشته خود پشيمان شد و از آنها معذرت خواهي كرد .